اینجا همه چی در همه
هرچی که بخوای اینجا هست
♦ ۸ صبح: تو رخت خواب…..
پسره تو خیابون به دختره میگه سلام به بچه ها این پست ها یی که در مورد ضد پسره فقد برای خنده به ثبت رسیده و هیچ گونه قصد بی ادبی نداشته و اگه به بعضی ها بر خورده و باعث ناراحتی شون شده من معذرت خواهی میکنم و ... و منتظر پست های ضد دختر هم باشین فردا قراره بزارم تا فردا بای همین کارا رو میکنین که اسم مردا بد در رفته دیگه خدا شفات بده حس میکنی مرد شدی؟؟؟؟ مرد بودن به گریه انداختن نیس که به گریه ننداختنه!!! اگه دروغ میگم تو قسمت نظرات اعلام کنید بعضی از پسرها رو که می بینم دلم می خواد بهشون بگم خوشگل خانم کدوم ارایشگاه میری؟؟؟؟ بلوغ دختران: زیباشدن اندام وشروع شیدایی ودلربایی کامل شدن عقل ظاهرشدن برجستهگی های دلربا بلوغ پسران: ظاهرشدن سیبیل های اسهالی بزرگ شدن شدید بینی ظاهرشدن جوش های زیرپوستی
پست ها
درباره ی من
امکانات
دوستان
♦ 9 صبح: یکم وول میخوره یه لنگه از پاشو از زیر پتو میده بیرون کفش های مارک دارش هنوز پاشه از پارتی دیشب اومده زحمت در آوردنشم نکشیده….
♦۱۰ صبح: مامان در و باز میکنه میبینه پسرش خوابه(الهی مادر فدات شه بچه ام تا صبح خونه دوستش کارای پایان نامه اش رو میدیده گناه داره صداش نکنم یکم دیگه بخوابه!)(اه اه حالم به هم خورد23)
♦۱۱ صبح: از جا میپره سمت دستشویی………….(اگه نه که باز خوابه)
♦ ۱۲ صبح یا ظهر: موبایلشو میبینه ۹۹ تا میس کال ۱۹۹ تا اس ام اس سرش گیج میره سونیا - رزا- سارا-بهناز -نازی-ژیلا- الناز- بیتا و………اقدس و شوکت هم آخریاشن اوه باز زنگ میخوره؟ سایلنت بهترین راه حله!
میشه یه ساعت دیگه هم خوابید!
♦ ۱ ظهر: مامان اومد دم در باز خوابه؟ پسر گلم بابک جان بیدار شو مادر لنگه ظهر پاشو ضعف می کنیا! خوشگلم مامانت قوربونه ابروهای شمشیریت بره ….بابک جاااااان عللللللللللللی (پتو رو میکشه)….ا…مامان!! بزار بخوابم پاشو دیگه پرتش میکنه
♦ ۲ ظهر: ماماااااااااااااان …..ناهار(چه لوس...اییییییییییی
♦ ۳ ظهر: مامااااان جورابام کو؟(پسرا همیشه شلختن
♦ ۴عصر: مامااااااااااان ….سوییچ؟؟
♦ ۵ عصر: اولین اتو…(مسافرکشی صلواتی پسرا بیشتر برا ثوابش این عمل انسان دوستانه رو انجام میدن)
♦ ۶ عصر: به دستور مامان میره دنبال آبجی کوچیکه کلاس زبان البته این کار هم فقط از روی علاقه به خواهر انجام میده نه برای دید زنی چشم ها مثل چراغ پلیس میگرده که کسی از قلم نیوفته البته این کار هم برای نظارت وحس انسان دوستی انجام میده و فقط کافیه یک پسر ۱۰ ساله بیاد بیرون از کلاس خواهر پشت کنکوریشو خفه میکنه که ..آره کلاس مختلطه تو هم این همه کلاس حتما باید بیای اینجا! حالا باشه خونه حسابتو میرسم به لیدا بگو بیاد برسونیمش دیر وقته زشته..(داداش آخه اون که خونه اش ۲ساعت با ما فاصله است….امان از این خواهر ها که درد برادراشونو نمی فهمن نمی دونن برادر جون بیچاره کمک و امداد…)
♦ ۷ عصر: لیدا خانم شما تشنه تون نیست آبجی؟ تو چی؟ با یه آب زرشک چطورین؟
(زود خودش میخوره دوتا هم میاره میده به خواهرش و لیدا جون سریع راه میوفته یه ترمز شدید که لیدا جان نیازمند به دستمال کاغذی بابک آقا هم که نقشه اش گرفت دستمال حاوی شماره موبایل رو تقدیم میکنه ….)با یه عالمه شرمندگی لیدا که خشکش زده ترجیح میده با مانتوش پاک کنه …
♦ ۸ غروب: دم خونه لیدا و لحظه فراق ….چه زود دیر می شود….!!!
♦۹ شب: آقا این خانم برسونین به این آدرس با آژانس خواهرو پیچوند…..
♦ ۱۰شب: یه مهمونی کوچیک طرفای کامرانیه حیلی خلوت فقط از دور شبیه تظاهرات میمونه…
♦۲شب:مادر کجا بودی؟ دلم هزار راه رفت …. چقدر برای پایان نامه ات زحمت میکشی دیگه جون نمونده برات بیا یه لقمه غذا بخور جون بگیری؟ نه مامان خسته ام با لباس تو رختخواب ولو میشه (مادر: الهی مادرت بمیره باز بی غذا خوابید خدا لعنت کنه هر چی دانشگاه بچه های مردم اسیرن برا یه درس هر شب تحقیق!!!)
این مطلب فقط جنبه ی طنز داره . آقا پسرا لطفا به دل نگیرن
برچسبها:
جووووووووون چی ساخته بابات
دختر میگه خب شماره مامانتو بده بگم بابام بیاد یکی هم برا شما بسازه :)))
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها: